کلمات زنده اند
خب ظاهرن وبلاگ اکبر سردوزامی هم فیلتر شده درست مانند بسیاری از وبلاگ های دیگری که بدون پروکسی رویت نمی شوند اما وبلاگ اکبرخان مانند آن دیگری ها نبود والبته از آنجای که من آدم با شرفی هستم همیشه برای شنیدن خبرـ از هر نوعش ـ به وبلاگ او سر می زدم او که با صراحت و شفافیت همیشگی اش این لجنی را که به خورد ما می دهند جای ادبیات؛ بیان می کند. خب باید هم درش را ببندند چون مطمئنن این همه دانستن درباره ی لجن برای روده ها ضرر دارد و موجب یبوست هم می شود.. ملت همیشه در صحنه ی ایران و دوستان وبلاگ نویس هم نگران نباشند اینجا امن و امان است می توانند سریال نرگس نگاه کنند و امیدوارم که این سریال به قسمت شصت هزارم هم برسد تا این ملت ببیند آخر سر چه می شود!!!!البته بعد از آن هم اگر وقت داشتند و خوابشان نمی آمد می توانند اعترافات جهانبگلو را هم درباره ی انقلاب مخملی از همین شبکه تماشا کنند می توانند توی ذهنشان افراد آن لیست کذایی و مادر به خطایش را بخوانند...از پرویز تناولی آفتابه ساز گرفته تا چکناواریان مشروب خورـ یا خارـ نگران نباشند اصلن؛ اینجا امن و امان است.. وفقط این دندان های اکبر محمدی ست که حالا در زیر خاک شروع به پوسیدن کرده.....می پوسد باباجان این تقویم ها هم می پوسند و حکایت روسیاهی ذغال.....شما اصلن نگران نباشید نگرانی برای معده هایتان ضرر دارد زخم معده می آورد لامصب...این کلمات اند که می مانند....
سلام.جناب هادی.هوای دلم ابری است.....فیلتر...چه کلمه عجیبی است....
هادی جان سلام . نمی دانم چرا هر وقت نوشته هایت را می خوانم یاس و ناامیدی به سراغم می آید . آیا زندگی فقط همین یک رو را دارد ؟ فکر کنم وقتش رسیده است که عینک مان را عوض کنیم . به امید موفقیت
میتوانید نخوانید باباجان
هادی درد دارد بالا می زند گیرم کسی چیزی نگوید اما خود را به خریت زدن هم جزیی از درد کشیدن است . فکر کردی طناب دار را وسط اتاق بستن از سریال نرگس نگاه کردن بهتر است نه نیست . ولش کن لجن را زیاد به هم نزن بویش بلند تر می شود.
فیلتر یک چیزی است که ته عادت همه چسبیده است و با آن می شود گاهگاهی کمی دیرتر مرد.
سلام هادی عزیز ...خواندمت ...برای من فیلتر نشده بود ...
کاملن فیلتر است...شاید پروکسی داری
خوب از این اخبارفقط یه جواب می شه گرفت .. دهن ها بسته ساعت ۱۱ربع کم نرگس
بعدش هم اجازهی دارید به خوابید ا
کلمه ات همیشه بیدارند وجریان دارن ..
سلام هادی عزیز!
در پایگاه تازه تنها ادبیات کسب و کار من است.... بیشتر به داستان بپردازی بهتر نیست؟؟؟؟؟
لینکی که به داستان ما دادهای کار نمیکند؟
هادی عزیز سلام . از این که توجه کردی ممنون ولی پاسخی که داده ای در شآن یک نویسنده نیست . به قول بعضی از دوستان : (( دموکراسی ، آدم دموکرات می خواهد )) . با تشکر .
خوش به حال شما که دمکرات هستید
سلام بر اهل هوا
خواندم
مرسی
آمدم تشریف نداشتید
به امید دیدار
در پناه حق
نظرات رو خوندم آقا حسین دل شما به چی خوشه که می گوید عینک مان را باید عوض کنیم مرد حسا بی
یا جای گرم و نرم خوابیدی یا .... این قایق رو آب فرا گرفته خوابی انگار شما شاهکار هستی که تو این کشور نه یاس داری نه نا امیدی >زندگی رو تو دیدی کجاست تو دیدی بسه (اقا حسین بیا زندگی رو تو کوچهای محله کمر بندی نگاه کن بابا تو حتما حشیش مصرف می کنی حق بهت میدم ندیدی حرف مفت میزنی..............................................." ( دست خالی به تو سر زدن خوبن)
بله دمکراسی چیز می خواهد..
شما خیلی دمکرات هستید که خواهان خذف فلان کشور و قوم هستید عزیزم
هادی خان ! با این سانسور نشان دادی که آخر هر چه دیکتاتوری . اگر قراره که این جامعه با امثال تو درست بشه همان بهتر که نشه . این دفعه هم می تونی سانسور کنی .