تنها کسی که ترکم نکرده نوشتن است فقط همین برایم مانده انگار که تا پایان هم باشد
نوشتن نجاتم میدهد....از هراس بزرگ.....زیستن با دیگران....همیشه ازپشت این روزنه به دیگران نگریسته ام با آنان زیسته ام و در سه کنج این دخمه ی تار دوستشان داشته ام بی آنکه بفهمند ....بی آنکه بفهمند...تمام زندگی در اصل پروسه ی شکست است....خودم را میکشم کنار تا در آرامش اطاقم جهان خود را بسازم....جهانی که من شکلش میدهم...با اندیشه و روحم.....این گونه زیستن بیشتر شبیه زندگی ایلیاتی هاست....همیشه در سفر ..گشتار در قلمروهای مختلف هستی.....همچون باد.....هر چه شناخت بیشتر شود این رنج است که بیشتر می شود.....نوشتن در خود فرو غلطیدن است....بی آنکه چهره ای داشته باشی
چهره ات تنها متن توست.....به گمانم دوزیستی مهلک نویسنده از همینجا آغاز می شود
یک پا درون واقعیت و یک پا هم درون رویا و تفکرات انتزاعی....آلبالوها آخر پاییز می رسند ....
سلام
وبلاگ قشنگی داری
اگه موافق باشی تبادل لینک کنیم
بهم سر بزن.
سلام
خیلی خوب شدی که دوزیستی و خودت را به کشتن از آب دادی خیلی خوش به حالم کردی با تو
همه چیزا به آخر پاییز برسند
سلام ...تبریک می گم ....رنگ فونتت را کمی تیره تر کنی خیلی بهتره...تا بعد
سلام هادی مبارکن .به روزم سر بزن با فرار به ماه
چیزی که بهت قول داده بودم http://tinypic.com/dxyecg.jpg
سلام آقای کیکاووسی. خوشحالم که به جمع وبلاگ نویسان بندرعباس پیوستید. کارهای شما در شبهای نمایش قابل تقدیر بود. امیدوارم که این حرکت ها مستمر باشه. ممنون از لینک. لینک شما رو هم در بندرعباس سیتی اضافه کردم. منتظر نت نوشته های شما هستیم.
مرد جوان از صندلی پشت سرم چیز هایی می گفت . کاش خفه می شد. شاید خسته بود .فکر می کنم کمی هم مصر بود حتماْ زود تمام شود و او برود توی اطاقش در راببندد و دری وری بگوید.اهل هوا سیر گریه کردند او که رفت و من جای خالیش را توی پاگرد اولین طبقه به خودم تعارف کردم.
رد پوتینش دور شده بود .
دیر است.
سلام هادی خان.
همیشه چیزی هست همیشه کلمه ای هست که خودش را جایی گوشه ای از این سه گوش تنگ و تاریک پنهان کرده.
مبارکه هادی جان. امیدوارم نوشتنت در وب استمرار داشته باشه. لینک وبلاگت رو هم دادم.
سلام
خیلی قشنگ نوشتی
مثه اینکه تازه شروع کردی
تبریک میگم و امیدوارم موفق باشی
بازم سر بزن
بابای
هادی عزیز
خوشحالم- خیلی خوشحالم که یک جایی نامی و اثری از تو دیدم
یادت باشد در آن سه کنجی گوشه اطاقت باید دریایی را توی یک شیشه بریزی
و تو می توانی مطمئنم
و یادت باشد این دنیای مجازی خیلی بی در پیکر و وقیح است
خودت و انظباط خودت را حفظ کنی همه چیز درست می شود
هادی عزیز، خوشبختانه یا متاسفانه من از کسانی هستم که نمی دونستم این آی دی اتللو رمانی متعلق به شما بوده و به همین خاطر موقع جواب دادن هم مخاطب من شما نبودید! پس سوء تفاهم پیش نیاد. مخاطب من دقیقا شخصیه که این مطلب رو نوشته حالا به هر دلیلی. و امیدوارم که جواب من و شما رو خونده باشه. من هم آدم رکی هستم... فکر کنم من رو تا حدودی شناخته باشید و فهمیده باشید که نسبت به تئاتر و موسیقی و فرهنگ استانم چه احساسی دارم! بگذریم ... بندرعباس سیتی آپدیت شد. خوشحال میشم سر بزنید.
سلام هادی عزیز. یاد داستان های قشنگ تو دوستان خوب من در بندرعباس به خیر بادا. به دوستان سلام برسان و خوش آمدی. قربانت یوسف
هادی عزیز سلام از اظهار لطف ومحبتت سپاسگزارم راستش من هم دلم برای خودت هم برای قصه های زیبایت تنگ شده امیدوارم این وب فرصتی باشد تا نوشته های خوبت را بخوانم برایت آرزوی موفقیت دارم ضمننا از من در مورد میناب بپرس نه رودان وسراغ مرا نیز از دریا بگیر...
سلام انسان
تنهای تنها با خودت هستی بعضی وقتها حتی نوشته های انسان هم از ش فرار می کنه..اون وقت باید چکار کرد ..باید بود و دید و شنید و خود را باور کرد..باید زیست و تنها زیست و...حوصله داشتی به ما هم سری بزن...
سلام هادی اره خود م نی هستمت چرا لینکم نکردی
سلام: تازه های ادبی طبق روال هر هفته به روز شد.
با خبر مفصل درگذشت یکی از شاعران جوان و یک شعر جدید به روزم! منتظرم...
از آشناییتان خوشحال شدم آقای کیکاووسی.
۲۰
سلام ...منتظریم که چیزی بنویسی...
اینجا تقریبن داره می شه گاه و بیگاه نامه!
خیلی با حالی
سلام .متن جالبی بود.
رو یا خود واقیعت است.........
آلبالوها هم آخر پاییز می رسند..............................
سلام هادی جان خوشحالم میشم به من سر بزنی.
سلام من سینا هستم یه جورایی همکار وبلاگ نویس شما وتمایل به همکاری جهت لینک گذاری که البته من لینک شما رو گذاشتم و طریقه آشناییم هم از طریق معلمم آقای رضوانی(مهدیسما) بوده راستی به روزم نظر هم فراموش نشه