اهل هوا

نت نوشته‌های هادی کیکاووسی

اهل هوا

نت نوشته‌های هادی کیکاووسی

سلام خورشید

اصغر اکبری

سلام خورشید شبانه
بانوی گندم گون ساحل یخ
مرغان شب در چشم های تو تخم گذاشته اند,
خلیج فیروزه یی من
به چمیدن در میایی هنگامی که باد بر لبانت می خواند
چون هجاهای نا مفهوم واژه ای بی معنی تا از آن جمله ای بسازند
پدر, پسر , روح القدس
در بازار برده داران رهایم کردی و
زمین به زیبائی من فخر می فروخت و
من در چشمان تو قشلاق می کنم
به شبهای ماهتابی سرزمین مادریم که
درجزیره دستانش
اسطوره های تشنگی به قامت ایستاده اند تا
دزدانه از ماه کام گیرند
سلام خورشید شبانه
بانوی گندم گون
دیدی! که
چگونه شهری درچشمان تو ماوا گرفت
آرام به زیر پلک هایت
در زیر نور ماهتاب پائیزی
ماهیان را به ضیافت شبانه بردی
و باد از لبانت افتاده بود
سلام خورشید شبانه
بانوی گندم گون ساحل یخ.